مراقبت از کودک

ساخت وبلاگ

دو شعر از حسين تولايي

حق داشتنی‌است و یک شعر دیگر

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - حق دارد اگر پیغام بدهد:
«دستگاه موقتاً غیرفعال است»
حق دارد اگر پیغام بدهد:
«هیچ پیامی از مرکز دریافت نشد»

حق دارد اگر پیغام بدهد:

«دستگاه قادر به پاسخ‌گویی نمی‌باشد»

حق دارد اگر پیغام بدهد:

«لطفاً از دستگاه دیگری استفاده کنید»

این‌گونه که تو

               کارت را گذاشته‌ای بیخ گلوی عابربانک!

دوچرخه شماره ۸۲۳

تصويرگري: آلاله نيرومند

  • افسانه‌ي پدر و پسر

پدرم گفت:

«حقوق واریز شد!»

و سوار بر کارت شتاب

به دیدار عابر بانک شتافت

                           با چهارده قبض چاپی در دست

پدرم به خانه برگشت

                    با چهارده رسید چاپی در دست:

«آه پسرم!

حقوق

واریز

      ریز

          ریز شد!»

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 185 تاريخ : جمعه 28 اسفند 1394 ساعت: 4:05

شعر

حراج و چهار شعر دیگر

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - دست‌هایش را
به حراج گذاشته

دست‌فروشي كه چيزي براي فروش ندارد

زهرا نوراني، خبرنگار جوان از تهران

  • استمرار

کاش

قبل از مرگم

به تمام آرزو‌هایم نرسم

تا حس کنم

بعد از مرگم نیز

ادامه خواهم داشت...

زهرا فیض‌اللهی

خبرنگار جوان از قزوین

دوچرخه شماره ۸۲۳

تصويرگري: زهرا رحيمي، 16‌ساله، خبرنگار افتخاري از شهريار

  • حادثه

من فقط آمده بودم

فنجاني چاي بنوشم

و روحي تازه كنم

كافه‌چي خبر آمدنت را نداده بود

عشق

اتقاق عجيبي‌ است

فاطمه‌سادات لطفي، 16ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

  • سرزمين عجايب

در اين دنياي ديوانه

كه يك لبخند

مي‌تواند تو را مثل ژله نرم كند

و يك تكه ابر كوچولوي پنبه‌اي

مي‌تواند

آسمان تكراري را تزيين كند

كجا دنبال سرزمين عجايب مي‌گردي؟

بهترين‌ها درست پيش چشم ماست

نگار جعفري مذهب، 15ساله

خبرنگار افتخاری از تهران

دوچرخه شماره ۸۲۳

عكس: بهناز سراواني از ملارد

  • چرخ‌فلك

روز‌ها سردرگم

شب‌ها بی‌خیال

ساعتی خسته

ساعتی خوشحال

چرخ‌فلک بچگی‌ام

همان دامن مهربان مادربزرگ است

زندگی هنوز

دور دامن مادربزرگ قصه‌ها

می‌چرخد...

ماجده پناهی‌آزاد

خبرنگار جوان از تهران

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 199 تاريخ : جمعه 28 اسفند 1394 ساعت: 4:05

مسابقه‌ى نوروزى هفته‌نامه‌ى دوچرخه

هفت لحظه‌ی میمون!

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - همیشه نوروز و سال نو، دو عدد را یادمان می‌اندازند؛ سیزده و هفت. سیزده روز تعطیلات شیرین و هفت‌سین دوست‌داشتنی

مسابقه‌ی بهاری هفته‌نامه‌ى‌ دوچرخه هم از این دو عدد کمک گرفته و شما برای شرکت در این مسابقه، بايد هفت لحظه‌ی میمون، مبارک و بامزه‌ای را که در این سیزده روز برایتان اتفاق می‌افتد، برای دوچرخه تعریف کنید.

اين مسابقه بخش‌هاي متنوعي دارد كه مي‌توانيد در يكي يا همه‌ي آن‌ها شركت كنيد، اما قبل از شرکت حتماً شرح مسابقه را کامل بخوانید.

  • مسابقه‌ى نوشتنى:

در اين بخش مي‌توانيد با نوشتن شعر، داستان، يادداشت، خاطره يا... در مسابقه شركت كنيد. شما می‌توانید هفت لحظه‌ی میمون خنده‌دارى را که برایتان اتفاق افتاده در هفت متن یا تنها در یک متن بگنجانید. اين‌كه چه‌طور این هفت لحظه را انتخاب و برایمان تعریف كنيد با برنده‌شدن شما نسبت مستقيم دارد!

 * *

  • مسابقه‌ى كشيدنى:

در اين بخش مي‌توانيد با كشيدن آن هفت لحظه‌ی میمون و دوست‌داشتنی به صورت داستان مصور یا کمیک‌استریپ در مسابقه شرکت کنید. اگر دوست داشته باشید، می‌توانید در کمیک‌استریپتان از متن‌های کوتاه هم استفاده کنید تا لحظه‌های میمونتان را توضیح دهید. این را در نظر داشته باشید که باید خواننده متوجه شود موضوع هفت‌ لحظه‌ی میمون شما چیست وگرنه به‌جايي نمي‌رسيد و برنده نمي‌شويد!

 * *

  • مسابقه‌ى گرفتنى:

این بخش هم که از دو بخش دیگر نوشتنی و کشیدنی ساده‌تر است و فقط به یک دوربین یا موبایل و کمی خلاقیت احتیاج دارد. شما در اين بخش مي‌توانيد با عكس‌گرفتن از هفت لحظه‌ی میمون و جالب نوروزی‌تان در مسابقه شركت كنيد. عکس‌ها می‌تواند سلفی باشد یا نباشد، اما حتماً درباره‌ی هرکدام از عکس‌هایتان شرح کوتاهی بنویسید. هرچه‌قدر بامزه‌تر و خلاق‌تر باشيد، بیش‌تر ممکن است برنده شويد. چون دوچرخه داورهای سخت‌گیری دارد! مراقب باشید!

دوچرخه شماره ۸۲۵

  • مسابقه‌ى زدنى!:

اين بخش یک مسابقه‌ی کاملاً جنبی است و هیچ ربطی به مسابقه‌ی هفت لحظه‌ی میمون ندارد و البته قرار هم نیست در آن کسی را بزنید! در واقع این مسابقه یک مسابقه‌ی پیامکی است و بايد پيامك بزنيد. براى شركت در اين مسابقه فقط كافى است بهترین صفحه‌های ویژه‌نامه‌ی نوروز ۹۵ هفته‌نامه‌ى دوچرخه را انتخاب کنید و شماره‌ی صفحه‌‌هايشان را برای دوچرخه پیامک، وایبر یا تلگرام كنيد. مسابقه از این راحت‌تر هم داریم؟! پس معطل چه هستید؟! پیامک کنید دیگر!

اگر هم ويژه‌نامه‌ى نوروزى هفته‌نامه‌ى دوچرخه را نداريد، مى‌توانيد به كانال تلگرام دوچرخه به نشانى docharkheh_weekly@ مراجعه كنيد و نسخه‌ى پى‌دى‌اف آن را بخوانيد.

راستی، برنده‌های این مسابقه برخلاف مسابقه‌ی هفت لحظه‌ی میمون با قرعه‌کشی انتخاب می‌شوند.

* * *

  • این‌ها را حتماً حتماً حتماً بخوانيد:

* مسابقه‌ها برای ۱۲ تا ۱۷ساله‌هاست.

* مهلت شركت در مسابقه‌ ها تا آخر فروردین‌ماه است.

* نشاني دقيق و شماره‌ي تلفنتان را حتماً بنویسید.

* متن‌هایتان تا حد امكان کوتاه باشد.

* به نور و کادر عکس دقت کنید.

* نقاشی‌هایتان را با کیفیت خوب اجرا کنید.

* وقتي پيغام مي‌گذاريد، اسم و سن و شهرتان را بلند و واضح بگوييد.

* در پيامك‌ها هم همين مشخصات را بنويسيد.

* * *

  • همه‌ى راه‌هاى شركت در مسابقه:

همه‌‌ى چیزهاى فرستادنى را (به‌جز چيزهاى زدنى!) مى‌توانيد با پست یا ای‌میل بفرستید و البته عکس و نقاشی‌تان را با اینستاگرام هم می‌توانید بفرستید. اين هم همه‌ى راه‌هاى ارتباطى براى شركت در بخش‌هاى مختلف مسابقه‌ى «هفت لحظه‌ی میمون!» است:

صندوق‌پستی: ۵۴۴۶ -۱۹۳۹۵

ای‌میل: [email protected]

تلفن: ۰۲۱۲۳۰۲۳۱۸۰ 

پیامک: ۰۹۳۳۴۱۲۱۴۸۹ 

اينستاگرام: docharkheh_weekly

پيام‌گير تلگرام: DocharkhehWeekly@

كانال تلگرام: docharkheh_weekly@

تصويرگري‌ها: مهسا بهرنگ

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 201 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 9:15

پسكوچه

فال

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - شعر> عباسعلی سپاهی یونسی:
برف آمد از چپ و از راست
در شب سرد و تیره‌ی اسفند

در دل زن غمي به وسعت دشت

بر لب عابران ولي لبخند

فال‌ها را كمي مرتب كرد

بعد هم گفت: «فال حافظ! فال»

نه به روي لبش كمي لبخند

نه صداي زنانه‌اش خوشحال

كوچه خلوت‌تر از سرِ شب شد

كوچه بود و زني كه تنها ماند

دست برد و براي خود برداشت

فالي و باز كرد و آن را خواند:

«حالِِ دل با تو گفتنم هوس است

خبرِ دل شنفتنم هوس است

اي صبا امشبم مدد فرماي

كه سحرگه شكفتنم هوس است» *

___________________________

* از حافظ

دوچرخه شماره ۸۲۳

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 9:15

فكرهاي تو چه رنگي‌اند؟

رنگی یا خاکستری؟

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - ترجمه‌ی پگاه شفتی:
صدای قدم‌های بهار آمده است. انگار قرار است همه‌چیز سبز و صورتی شود. تو چه‌طور؟ بهتر نیست افکار تیره را رها کنی و این آخر زمستانی، کمی مثل بهار رنگی شوی؟

تو مثبت‌اندیشی یا منفی‌بافي؟ برای این‌که خودت را بهتر بشناسی به این پرسش‌ها پاسخ بده.

دوچرخه شماره ۸۲۳

1. پدر و مادرت می‌گویند تو می‌توانی عضو یک تیم ورزشی در مدرسه شوی و به رقابت‌های ورزشی بپردازی، اما به شرطی که بتوانی با این وظیفه‌ی اضافی کنار بیایي و آن را در تعادل با درس‌هايت نگه‌داری:

الف) این اتفاق را جشن می‌گیری و با یک حرکت ورزشی ساده، آمادگی بدنی‌ات را به آن‌ها نشان می‌دهی.

ب) ممکن است بتوانی این شرط را قبول کنی و از پس آن بربیایی.

ج) همیشه عبارت «به‌شرطی‌که...» در لغت‌نامه‌ی آن‌ها به معنای نه است.

2.تو فرم خبرنگار افتخاری نشريه‌اي مثل دوچرخه را پر کرده‌ای. حالا مادرت می‌گوید که با پست، یک نامه از طرف هفته‌نامه‌ی دوچرخه آمده است:

الف) سریع بازش مي‌كني اصلاً نمی‌تواني یک ثانیه هم صبر کني.

ب) خودت را برای خبرهای بد آماده کرده‌ای، معلوم است که نمی‌توانی یک خبرنگار افتخاری باشی.

ج)بالا و پایین می‌پری، تو حالا یک خبرنگار هستی.

3. اسامی اعضای تیم مدرسه را برای شرکت در یک مسابقه اعلام کردند:

الف) حسابی دمغ می‌شوی؛ چون تو را در ردیف پنجم نوشته‌اند و نه ردیف اول!

ب) خیلی خوشحال می‌شوی که اسمت را در لیست می‌بینی، چه‌کسی به ترتیب اعلام اسامی اهمیت می‌دهد؟

ج) تو بازیکن ذخیره هستی، اما این عالی ا‌ست؛ چون مربی، بهترین‌ها را برای مسابقات حساس نگاه داشته است.

4.بچه‌گربه‌ی کوچولویت، یک ساعتی است که گم شده:

الف) جای نگرانی نیست، حتماً یک جای گرم و نرم برای چرت‌زدن پیدا کرده است.

ب) هوم، حتماً فرار کرده و یک نفر دیگر از خداخواسته صاحبش شده.

ج) خانه را می‌گردی، بالأخره پیدایش می‌شود.

5.لباس سفید و زیبایت همراه با یک حوله‌ی قرمز شسته شده و حالا صورتی است:

الف) چه جالب، صورتی هم رنگ قشنگی است!

ب) از مادرت می‌خواهی با مواد سفید‌کننده، آن را دوباره سفید کند، شاید درست شد.

ج) لباس را دور می‌اندازی، آدم هم آن‌قدر بدشانس؟

6.یک هم‌کلاسی جدید آمده و تو اصلاً  او را نمی‌شناسی، اما میهمانی تولدش است:

الف) امکان ندارد تو را دعوت کند!

ب) باید یک لباس خوب آماده کنی، حتماً تو را هم دعوت می‌کند.

ج) گوش به‌زنگی تا دعوتت کند، دوست داری بروی؛ اما تاحدودی می‌دانی که جزء مدعوین نیستی.

7.یک تی‌شرت عالی، همانی که مدت‌ها به دنبالش بوده‌ای، اما سایزِ تو را ندارند:

الف) از فروشنده می‌خواهی تا شاید یک تی‌شرت با سایز تو سفارش دهد.

ب) چه ناامیدکننده، هرگز یک تی‌شرت مثل این پیدا نخواهی کرد.

ج) بازهم می‌گردی. حتماً جایی دیگر چیز بهتری پیدا می‌شود.

دوچرخه شماره ۸۲۳

7تا 11 امتياز:

خاکستری و سیاه!

رنگ در نگاه تو خلاصه شده به خاکستری یا سیاه! وقتی اوضاع آن‌طور که تو می‌خواهی پیش نمی‌رود، سریع فرض را بر این می‌گذاری که خبرهای بد و بدتری در راه است.

تا حدودی قابل درك است، چون زندگی هیچ‌وقت بی‌نقص پیش نمی‌رود، اما چرا همیشه بدترین‌ها را تصور مي‌كني؟ اگر در شرایط سختی هستی پس توفانی فکرکن تا راه‌حلی پیدا کنی و کمی این شرایط را بهبود ببخشی.

خودت را به چالش بکش تا مثبت  فکر کنی، آن‌وقت می‌بینی دنیا چه‌قدر رنگی است و حتی می‌تواند زیبا هم باشد!

12تا 16 امتياز:

واقع نگر و  واقعی!

تو واقع‌گرا هستی و همیشه هرچیزی را آن‌طور که هست می‌بینی. به جای این‌که خودت را زیادی تحويل بگيري يا حتي زیادی دست‌کم، آن‌چه را که واقعاً هستی دریافته‌ای و از توانایی‌هایت آگاهی.

با این نگرش، تقریباً همیشه راه درست را پیش می‌بری. با این حال کمی نگاه مثبت بد نیست و می‌تواند رویه‌ی آفتابی و رنگارنگ زندگی را بیش‌تر به تو نشان دهد تا لذت بیش‌تری از زندگی‌ات ببری.

دوچرخه شماره ۸۲۳

17 تا 21 امتياز:

همیشه رنگی و مثبت!

ناامید‌کردن تو، تقریباً غیرممکن است! همین راه را ادامه بده، فکرهای مثبت تو را شادتر می‌کند و اعتماد به‌نفست را بالا می‌برد. فقط مواظب باش تا زیادی از واقعیت دور نشوی.

مثلاً اگر همیشه فکر کنی که بالاترین نمره را می‌گیری، پس برای درس‌خواندن زیاد به خودت زحمت نمی‌دهی. کمی واقعیت، پای تو را در زمین نگاه می‌دارد و اجازه نمی‌دهدزيادي در رؤیا فرو بروی!

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 3:33

کودک و نوجوان > دانش - پگاه شفتی:
تصور کنید، دوچرخه‌ها سینما شوند و سینما دوچرخه! اصلاً مگر می‌شود؟ دوچرخه چه‌ربطی دارد به سینما؟

دوچرخه شماره ۸۲۳

نمایی از دوچرخه‌ی کینو-مو در نمایشگاه «سی‌ای‌اس» (CES)

این فکرها، این درهم آمیختن سینما، ویديو و دوچرخه شاید برای ما عجیب باشد، اما کسانی که به جنگ ایده‌ها می‌روند، آن‌ها را پس نمی‌زنند، درهم می‌آمیزندشان و ایده‌ی تازه‌ای از درونش بیرون می‌کشند، اين‌ها فرمانروایان دنیای آینده هستند. فرمانروایانی که در دنیای فناوری نامشان مخترع است و با به‌کارگیری دانش و ایده هر‌روز چیز تازه‌ای خلق می‌کنند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

کاربری در حال تبلیغ یک بنیاد خیریه

حالا ذهن یک جوان بلاروسی به نام «کرل خیکیوک» است که توانسته با ایده‌ی ویديوی دوچرخه‌ای، دنیای فناوری را شیفته کند. او که دانشجوی دکترا در دانشگاه آکسفورد انگليس است، شرکتی به‌نام «کینو-مو» تأسیس کرده؛ شركتي پیش‌رو  در فناوری هولوگرافی و ویديوهای سه‌بعدی. او مدت کوتاهی پس از تأسیس این کمپانی، با ارائه‌ی این دوچرخه، نام کینو-مو را بر سر زبان‌ها انداخته است.

دوچرخه شماره ۸۲۳

شاید در شب دیدنی‌تر باشند، اما در روز هم این ویديوهای چرخی به‌راحتی قابل مشاهده‌اند!

اما دوچرخه‌ی کینو-مو در‌واقع چرخ‌هایی قابل نصب بر روی بیش‌تر دوچرخه‌هاست. اين چرخ‌ها می‌توانند از طریق ارتباط بلوتوث یا وای‌فای، خودشان را به یک رایانه متصل کنند و زمانی که کاربر رکاب می‌زند، ویديوی موردعلاقه‌ی او را پخش ‌کنند.

هرچند شاید این ایده چندان نفعی برای خود کاربر نداشته باشد، چون او روی این چرخ‌ها سوار است. اما اين ايده می‌تواند چهره‌ای بسیار زیبا و رنگی به دوچرخه بدهد و هرکسی را تشویق کند به جای وسایل نقلیه‌ی نه‌چندان پاک و اقتصادی، از دوچرخه استفاده کند.

شهري را تصور کنید با دوچرخه‌های رنگی، هرکدام در حال پخش یک ویديوی رنگی. به این می‌گویند یک کارآفرین واقعی. حالا بسیاری از کاربران می‌توانند با پخش ویديوهای مورد نظرشان، فیلم تبلیغاتی خودشان را در شهر پخش کنند و چه‌بسا از این طریق مشتری هم جذب کنند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

باتری‌های قابل شارژ، نیروی این چرخ‌ها را برای پخش ویديو تأمین می‌کنند.

اما یکی دیگر از نکات جذاب در این چرخ‌ها، پخش تصاویر سه‌بعدی است. تصاویری که می‌توانند هر بیننده‌ای را جذب کنند و مثل یک جادو دوچرخه را تبدیل به سینمای سه‌بعدی کنند.

صحبت از سینما شد، کاربر می‌تواند دوچرخه را ثابت کند و فیلم مورد علاقه‌اش را از چرخ‌ها پخش کند. شاید کمی عجیب باشد، اما در اولین ارائه‌ی این دوچرخه در نمایشگاه فناوری «سی‌ای‌اس» درلاس‌وگاس آمریکا، چرخ‌های سینمایی این دوچرخه بینندگان زیادی را به‌خود جذب کردند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

گاهی هم شاعرانه، با یک مناسبت خاص!

دوچرخه شماره ۸۲۳

دوچرخه‌ها روی پایه‌های مخصوص ثابت می‌شوند و ویديو پخش می‌کنند.

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 2:01

رباعي

این‌هایی که خوب و مهربونند!

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - رضا احسان‌پور:
مامان گلم! سؤال من آسان است
آن کیست که عشق و جانِ هر انسان است؟

یک لحظه برو جلوی آیینه بایست

احسنت! جواب پرسشم، «مامان» است

  • رباعی دوم

از پشت، دو دستِ خُلق بد را بستم

احسنت به من! درود! ناز شستم!

با من همه مهربان و خوش‌رو هستند

چون با همه مهربان و خوش‌رو هستم

  • رباعی سوم

با خواهر کوچکم رفیق و خوبم

در مدرسه بین رفقا مطلوبم

خواننده که نیستم ولی با این حال

در چشم همه، عزیزم و محبوبم

  • رباعی چهارم

در مدرسه، الگوی رفیقان هستم

در خانه عزیز و جان مامان هستم

گفتند: فرشته‌ای تو آیا؟... گفتم:

نه! مثل شما بنده‌ي انسان هستم

دوچرخه شماره ۸۲۳

تصويرگري: شادي هاشمي

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 193 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 2:01

براي هميشه

از اسارت تا نویسندگی

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - آزاده نجفیان:
حتماً شما هم درباره‌ی پیچیدگی ماشین‌ها شنیده‌اید. همه‌ی چرخ‌ها، چرخ‌دنده‌ها، سیلندرها و... با هم کار می‌کنند، هم‌دیگر را حمایت می‌کنند و همه‌ی این جزئیات کوچک با هم اثری کلی تولید می‌کنند؛ آن‌قدر هماهنگ که خیلی وقت‌ها ممکن است قطعات کوچک را فراموش کنیم.

جنگ هم مثل ماشین عمل می‌کند؛ هزاران قطعه با هم حرکت می‌کنند و پیش می‌روند تا اثری کلی ایجاد کنند. گاهی لازم است یکی‌یکی اجزای این ماشین بزرگ را باز کرد و نگاهی داخل آن انداخت، شاید بشود فهمید اوضاع از چه قرار است. این دقیقاً کاری است که «کورت وُنه‌گات» در سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج می‌کند.

«بیلی پیل‌گریم» مرد جوانی است که در سال‌های پایانی جنگ‌جهانی دوم به‌عنوان دستیار کشیش از سوی ارتش آمریکا به اروپا اعزام می‌شود.

بیلی، چیزی از جنگ و اسلحه و کشتن نمی‌داند، اما حالا درست وسط معرکه گیر افتاده است. او اسیر می‌شود، آزادش می‌کنند و بالأخره به خانه برمی‌گردد. اما یک سرباز با خودش چه سوغاتی‌ای از جنگ می‌‌آورد؟

دوچرخه شماره ۸۲۳

  • نويسنده‌اي با مدال شجاعت

«کورت ونه‌گات جونیور» در سال 1922 در شهر «ایندیاناپولیس» آمریکا به دنیا آمد. کورتِ نوجوان، بسیار به نوشتن علاقه‌مند بود و در مدرسه، سردبیری مجله‌اي را به‌عهده داشت.

دوست داشت در دانشگاه انسان‌شناسی بخواند یا دست‌کم مثل پدرش معمار بشود، اما به اصرار خانواده رشته‌ی بیوشیمی را در دانشگاه کرنل انتخاب کرد تا آینده‌ی شغلی روشن‌تری داشته باشد.

اما کورت حتی در آزمایشگاه هم ادبیات را فراموش نکرد و روزنامه‌ی دانشگاه کرنل را راه انداخت و خیلی زود به سردبیری آن انتخاب شد. پیش از این‌که درسش را در دانشگاه تمام کند، با حمله‌ی ژاپنی‌ها به پرل هاربر، آمریکا رسماً وارد جنگ‌جهانی دوم شد.

کورت دانشگاه را نیمه‌کاره رها کرد و به ارتش پیوست. در سال 1944 به آلمان اعزام شد و از بخت بدش، به همراه 50 سرباز آمریکایی دیگر به اسارت آلمانی‌ها درآمد و به شهر «دِرِسدِن» منتقل شد.

دوچرخه شماره ۸۲۳

بعد از پایان جنگ و برگشتن به آمریکا، به‌خاطر خدمت شجاعانه در جنگ مدال گرفت. اما بلافاصله از ارتش استعفا داد و به زادگاهش برگشت.

حالا جواني 22 ساله بود. کورت با هم‌کلاسی دوران نوجوانی‌اش ازدواج کرد و مشغول تحصیل شبانه‌‌ در رشته‌ی انسان‌شناسی و کار در یکی از روزنامه‌های شیکاگو شد. اما این‌بار هم، چون مقاله‌ای که نوشته بود با مخالفت شدید استادانش روبه‌رو شد، درس‌خواندن را نیمه‌کاره رها کرد و به‌عنوان تبلیغات‌چی در شرکت «جنرال‌الکتریک» استخدام شد.

کورت حتی در این روزهای سخت هم نوشتن را کنار نگذاشت. با چاپ‌كردن چند نمایش‌نامه و مقاله و داستان در مجلات و روزنامه‌ها، به پیشنهاد یکی از دوستانش از جنرال‌الکتریک استعفا داد و نویسنده‌ای تمام‌وقت شد.

با انتشار اولین رمانش با نام پیانوی خودکار، ونه‌گات به شهرت رسید و کم‌کم به نویسنده‌ای صاحب‌سبک تبدیل شد که برای سخنرانی و تدریس به دانشگاه‌های سرتاسر آمریکا دعوت می‌شد و کتاب‌هایش در فهرست پرفروش‌ترین آثار سال قرار گرفتند.

او در طول 50 سال نویسندگی، 15 رمان، سه مجموعه‌ي داستان‌کوتاه، پنج نمایش‌نامه و تعداد زیادی مقاله و آثار داستانی منتشر کرده است. «گهواره‌ی گربه»، «زمان‌لرزه» و «مرد بی‌وطن» ازجمله کارهای موفق و پرفروش او هستند. ونه‌گات، سال 2007 ميلادي در 85‌سالگی از دنیا رفت.

دوچرخه شماره ۸۲۳

  • قهرمان ضدجنگ

ونه‌گات برای نوشتن «سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج» از اتفاقاتی که در زمان جنگ برای خودش رخ داده بود الهام گرفته است. هنگام اسارت، آلمانی‌ها آن‌ها را در یک سلاخ‌خانه نگه می‌داشتند و هر‌روز مجبور بودند در کارخانه‌ای کار کنند که شربت مالت تولید می‌کرد.

تا این‌که در سال 1945 آمریکا شهر درسدن را بمباران كرد. کورت و همراهانش به یک سردخانه‌ی گوشت (سه طبقه زیر زمین)، پناه بردند و به اين ترتيب از بمباران جان سالم به در ‌بردند. اما بعد از پایان بمباران، وقتی روی زمین بر‌گشتند، ديدند كه شهر با خاک یکسان شده است.
 آلمانی‌ها آن‌ها را واداشتند جسد کشته‌شدگان را از زیر خرابه‌ها بیرون بکشند. مدتی بعد از پیش‌روی متفقین در خاک آلمان، اسیران آمریکایی به حال خود رها شدند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

کورت به زحمت خودش را به اردوگاه زندانیان آزاد‌شده در فرانسه ‌رساند و به آمریکا برگردانده شد. او تا سال‌ها توان نوشتن درباره‌ی چیزهایی که از نزدیک دیده بود،‌ نداشت.

تا این‌که در سال 1967 کمک‌هزینه‌ای برای تحقیق درباره‌ی آلمان دریافت كرد. ونه‌گات به اروپا بازگشت و از درسدن بازدید و درباره‌ی آن تحقیق كرد.

با دیدن دوباره‌ی شهر باشکوهی که با گذشت بیش از یک دهه از جنگ هنوز ویرانه بود و آمار کشتگانی که بیش از ده‌ها‌هزار نفر تخمین زده شده، این‌بار تصمیم گرفت بنويسد و سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج زاده شد.

این کتاب خیلی زود به فهرست پرفروش‌ترین کتاب‌های سال راه یافت و شهرت ونه‌گات را نه تنها به عنوان نویسنده، بلکه به‌عنوان قهرمان ضدجنگ در آمریکا به اوج خود رساند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

  • جنگ با فضايي‌ها

ونه‌گات از منتقدان جدی اجتماعی بود. طنز و فانتزی، دو عنصر اساسی در داستان‌های ونه‌گات هستند. او با استفاده از طنزی ساده و شفاف، واقعیت را به آشکارترین شکل ممکن، اما آرام و کم‌خطر، در اختیار خواننده قرار داد.

استفاده‌ی او از عناصر فانتزی که گاهی داستان‌هایش را به مرز داستان‌های علمی‌تخیلی نزدیک كرد، مسخره‌بودن دنیایی را به‌نمایش ‌گذاشت که خواننده فکر‌کند بسیار جدی و واقعی است.

ونه‌گات در سلاخ‌خانه‌ی شماره‌ی پنج، مرزهای طبیعی زمان را شكست، از دو راوی برای روایت داستانش استفاده كرد و به آدم‌فضایی‌ها نقشی تعیین‌کننده در تغییر سرنوشت بشر داد.

همه به ‌خاطر اين‌كه پوچ بودن دنیایی را به خواننده نشان دهد که اسم آن را «دنیای واقعی» گذاشته‌ایم و مخاطب را به فکر‌کردن وادار کند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 181 تاريخ : پنجشنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 2:01

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فریبا خانی:
خیلی طول کشید عنوان این نمایشگاه‌ را بخوانم؛ «کاری کات ور»! نمایشگاهی که در کافه‌گالری فرهنگ‌سرای نیاوران برپا بود.

با خودم ‌گفتم «خدايا... اين هنرمندان چه خلاقيت‌هايي از خودشان نشان مي‌دهند!» نمايشگاه را كه مي‌ديدي، مجموعه‌اي از كارتون‌هاي سياه و سفيد بود. با مجيد باقرزادگان تماس گرفتيم تا ببينم جريان اين اسم‌‌گذاري چيست؟

او خنديد و گفت: «نام نمايشگاه همان كاريكاتور است! اما مي‌خواستيم كمي با اين كلمه بازي كنيم و توجه مخاطبان را جلب نماييم.»

كارهاي مجيد باقرزادگان، پر است از موضوعات اجتماعي، انساني، محيط‌زيستي و فناوري. دوستي‌ها و دشمني‌ها، ‌فقر و...

اين نمايشگاه، سري دوم  از كارهاي سياه وسفيد اين هنرمند است. او از مطبوعاتي‌هاي قديمي است و در  مؤسسه‌ي اطلاعات، در مجله‌ي «جوانان امروز»  فعال است.  پنجاه سال هم سن دارد.

در بروشور معرفي اين نمايشگاه مي‌خوانيم: «همان‌گونه كه  هر هنرمند در مسير تكاملي خويش، به ديدگاه و چهارچوب خاصي دست مي‌يابد، سادگي در طراحي و فرم، با نگرش خاص به مسائل از ويژگي‌هاي كار اين هنرمند به شمار مي‌آيد. سادگي كه بيننده را به تفكر و تعمق وا مي‌دارد.»

 او مي‌گويد: «كم‌تر از رنگ در اين كارها استفاده كردم و بيش‌تر سعي شده به بيان موضوع‌هاي سياسي، طنز، انتزاعي و... پرداخته شود.» باقرزادگان علاوه بر كاريكاتور در زمينه‌ي آواز كار كرده است و در اين زمينه مشغول فعاليت هم است.

دوچرخه شماره ۸۲۳

دوچرخه شماره ۸۲۳

دوچرخه شماره ۸۲۳

دوچرخه شماره ۸۲۳

دوچرخه شماره ۸۲۳

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 178 تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 4:23

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - لاله جهانگرد:
بر روی درخت‌ها نماز می‌خوانم
که دعاهایم سبز باشد!
صدایم آبی
و دست‌هایم رو به آسمان!

وقتی دعایی ندارم

بسیار تنها هستم

انگار در قایقی روی دریایی بی‌پایان

یا برگی بدون درخت

کسی که حرفی نداشته باشد

مرده است!

کسی که دعایی نداشته باشد

تاریک

و خانه‌ای که در آن فانوسی روشن نباشد

پیرمردی است که دیگر از خواب بیدار نمی‌شود!

* * *

صدایم کن

در دعایی کوچک

که به آسمان می‌رود

و جوانه می‌زند

و برآورده می‌شود!

دعایم کن!

و نامم را به درخت‌ها بگو

تا در تن برگ‌ها روانه شوم

و در باران تازه باشم!

من

تو را از دعای کوچکی به دست آوردم

و با زنجیره‌ی دعاهایم

کنار خودم خواهمت داشت!

دوچرخه شماره ۸۲۳

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 190 تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 4:23

دوچرخه، ضميمه‌ى نوجوانان روزنامه‌ى همشهري

دوچرخه‌ی شماره‌ى ۸۲۲ منتشر شد

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - در این شماره می‌خوانید:

خبر

تهران بهاري مي‌شود

فردا آخرين روز ثبت نام

جشن سالانه‌ي لاك‌پشت پرنده

مسابقه‌ي زمستاني سپيدار

خانه‌ي فيروزه‌اي

صداي تو در گوش مدينه مي‌ماند

نام تو روزهايم را روشن مى‌كند

شهر‌فرنگ

پرواز ویژه‌ی سیمرغ‌ها برای ابد و یک‌روز

جنایت و مکافات در حضور  هملت!

گردون

نهنگ درياي نيلگون

راه‌دانش

با چشم بنوازيد

لوح نقره‌اي

اسباب‌بازي با چاشني فناوري!

جزيره

فيلم‌بردار

دو شعر از مريم زندي

كتاب‌خانه‌ي آفتاب

كار‌ و بار:

صدا...‌نور...‌حركت!

كافه دوچرخه:

تكواندو تصادف تيراندازي

چشمه‌ها:

پيراهن سفيد

گربه‌ي خل و چل

سفر به طهران

هرس كردن درخت شعر

ضد‌حال براي نويسنده‌ي‌ تازه‌كار

پنجره:

خياباني به سوي تاريخ

كتوني:

فردا هرگز نمي‌آيد!

كمكم كن بخوابم

دوخرچه:

كافه نيشگون

ايستگاه:

همه چيز در اختيار هنر

دوچرخه شماره ۸۲۲

عكس: مهديه ايومن

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 191 تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 4:23

از دكتر جون بپرس

کمکم کن بخوابم

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - دکتر علی مرسلی:
این مطلب به سؤال‌ها و مشکل‌های نوجوانان و پاسخ آن‌ها به قلم دکتر‌جون اختصاص دارد. هرگونه کاشت، داشت، برداشت، بدآموزی، خوب‌آموزی، نیاموزی و... از این ستون بر عهده‌ی خودتان است و اصلاً به ما مربوط نیست!

سؤال:سلام بر دکتر‌جون، من نوجوانی هستم که شب‌ها خوابم نمی‌برد و همه‌اش توی تختم از این‌طرف به آن‌طرف غلت می‌زنم. لطفاً مرا راهنمایی کنید که چه‌طور بر این مشکل غلبه کنم. با تشکر.

جواب: سلام بر شما دوست نوجوان دیرخواب من. برای این‌که بی‌خوابی ازسرمان بپرد و خواب توی سرمان بپرد، راه‌های زیادی وجود دارد. یکی از روش‌های اصیل و قدیمی، شمردن گوسفندهاست.

البته به نظر من تجسم ریخت گوسفند، خودش آدم را بی‌خواب می‌کند و نمی‌توانم درک کنم قدیمی‌ها چه‌طور با شمردن گوسفند می‌خوابیدند! الآن البته بچه‌ها خیلی تصوری از گوسفند ندارند و می‌توانند به‌جای آن، ماشین‌هایی را بشمارند که در بزرگ‌راه‌ها حرکت می‌کنند.

دومین روش ِغلبه بر بی‌خوابی، شمردن ستاره‌هاست که این هم روشی کهن و قدیم است. اما چه حیف که در زمانه‌ی ما حتی در بلندترین پشت‌بام هم آلودگی هوا، آلودگی نوری و انواع دیگر آلودگی‌ها اجازه نمی‌دهد بیش‌تر از چند تا ستاره بشمارید و از نگرانی ندیدن بقیه‌ی ستاره‌ها خوابتان می‌پرد!

روش دیگر این است که بالش را برگردانید و صورتتان را روی سمت سرد بالش بگذارید. حتی من شنیده‌ام که بعضی‌ها بالش را توی یخچال می‌گذارند! اما در نهایت مشخص نشده که این شیوه از نظر علمی تا چه اندازه مؤثر است.

وقتی می‌خواهید بخوابید، به‌جای فکرکردن به کارهای روزی که گذشت یا روزی که قرار است بیاید، به این فکر کنید که زیر پتو یا لحافتان پناه گرفته‌اید و غول بی‌خوابی آن‌بیرون منتظر شماست تا بیاید و حسابتان را برسد!

اگر تکان بخورید یا چشمانتان را بازکنید، می‌فهمد کجا قایم شده‌اید و به‌سراغتان می‌آید! خواهش می‌کنم فکر نکنید که این روش مختص کودکان است.

برای اثبات حرفم باید بگویم که خود من هرشب بدون استثنا با این روش می‌خوابم و غول بی‌خوابی را این‌گونه شکست می‌دهم و اتفاقاً تا امروز خیلی هم خوب جواب داده است!

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 18:20

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - فاطمه خدری:
من عاشق ماهی‌ام. بوی ماهی سرخ‌شده با آرد و ادویه حالم را خوب می‌کند.

مامان هیچ‌وقت نمی‌گذارد به غذای روی اجاق ناخنک بزنم. می‌گويد عادت زشتی است. اما گاهی که مهمان داریم و به‌خاطر یکی از بچه‌های نق‌نقوی مهمان‌ها مجبور می‌شود به همه‌ی بچه‌ها یك تکه غذای سرخ‌شده بدهد، یادم می‌افتد که از غذای سر سفره خیلی خوش‌مزه‌تر است.

فکر این‌که ماهیِ توی ماهی‌تابه، که صدای جلزولزش گوشم را پر کرده، می‌تواند چه‌قدر خوش‌مزه باشد، دیوانه‌ام می‌کند. انگشت‌هايم شل می‌شوند و مداد از دستم می‌افتد و سرم را می‌گذارم روی دفترم.

کلمه‌های دفترمشق بازیکن‌های سیاه و قرمزپوشی‌اند که بدون توپ و با صدای قاروقور شکمم توی زمین سرگردانند. چشم‌هايم را می‌بندم و توی ذهنم جدول‌ضرب پنج را تمرین می‌کنم.

غیر از هفت‌پنج‌تا، که رویش کمی مکث می‌کنم، بقیه سریع یادم می‌آيد. بابا شگردهایی یادم داده که اگر ضربی را توي امتحان فراموش کردم، سریع بتوانم حسابش کنم. ریاضی بابا خوب است و در عوض مامان عاشق ادبیات است و همیشه براي حفظ‌کردن شعرهای کتاب‌هايم با من مسابقه می‌گذارد.

سرم را می‌گذارم روي دستم، پايم را می‌کشم که می‌خورد به توپ فوتبال و قل می‌خورد و می‌رود.

نمی‌دانم چه‌قدر می‌گذرد که با صدای مامان، که براي ناهار صدايم می‌کند، بیدار می‌شوم. بابا مثل همیشه با سروصدا صورتش را می‌شويد و می‌آيد پای سفره.

حالم را می‌پرسد و دستی به موهايم می‌کشد که سروکله‌ی مامان با دیس ماهی پیدا می‌شود. من سریع شروع می‌کنم به پلو کشیدن.

بابا، همان‌طور که زل‌زده به ماهی‌ها، می‌گويد: «غذای من چیه؟»

مامان: «ماهی دیگه.»

بابا: «مگه نمی‌دونی من ماهی دوست ندارم؟»

مامان: «ولی این همون ماهی‌ايه که هفته‌ی پیش خونه‌ی خاله‌خانم خوردی و گفتی خوش‌مزه است. از همون ماهی خریدم.»

بابا: «حالا این‌همه گفتم ماهی دوست ندارم یادت نمونده، همین حرفی که هفته‌ي پیش تو مهمونی و تو رودربايستي زدم یادت موند؟»

مامان دیس ماهی را، که چشمم هنوز دنبالش است، می‌گیرد سمت بابا: «حالا یه‌کم بخور، شاید...»

بابا عصبانی می‌شود. دستش را می‌زند زیر دیس و یکی از ماهی‌ها می‌افتد توی سفره، جلوی من. می‌بینمش که دارد تقلا می‌کند و دهانش را باز و بسته مي‌كند.

درست مثل ماهی‌گلی عید پارسال که از تنگ بیرون افتاد و تا مامان خبردار شود و بیايد نجاتش بدهد، کلی تقلا کرد و آخرش مرد.

صدای کوبیده‌شدنِ در از خیال ماهی جدايم می‌کند. مامان این‌بار دنبال نجات ماهی نیست. سرش را پایین انداخته و دارد تیغ‌های ماهی را براي من جدا می‌کند. صورتش را نمی‌بینم که می‌گويد: «بخور امیرجان!»

قاشق اول را توی دهانم می‌گذارم. چیزی خیلی بزرگ‌تر از تیغ ماهی راه گلويم را بسته که حتماً مامان آن را نديده. با قاشق دوم وضع کمی بهتر می‌شود. آخر ماهی شور همیشه خوش‌مزه‌تر است. قطره‌های شور روی گونه‌هايم سُر می‌خورند و قاتی لقمه‌ا‌م می‌شوند.

* * *

بار سوم است كه دارم کارتون «در جست‌وجوی نمو» را می‌بینم. مثل همیشه آن‌قدر به تلویزیون نزدیک شده‌ام که مجبورم سرم را بگیرم بالا. مامان دارد ظرف می‌شويد.

صدای قاشق، که کشیده می‌شود به بشقاب تا آشغال‌های ماهی را خالی کند، با صدای بابای نمو، که دارد از همه سراغ پسرش را می‌گیرد، قاتی می‌شود.

بابا در را باز می‌کند و می‌آيد تو. یك دستش را پشتش گرفته و دست دیگرش را می‌کشد روي سر من و می‌رود سمت آشپزخانه. این‌دفعه نمو دارد دنبال بابايش می‌گردد.

صدای خنده‌ی مامان از آشپزخانه می‌آيد. نمو و بابايش هم‌دیگر را بغل می‌کنند.

دوچرخه شماره ۸۲۳

تصويرگري: فرينا فاضل‌زاد

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 18:20

محيط زيست

آرزوهای شناور

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - همین چند سال پیش، پای فانوس آرزو به بازار ایران باز شد و طولی نکشید که در چهارشنبه‌سوری به محبوبیت رسید. ایده‌ی بالنی نورانی که در تاریکی شب آرزوی کسی را به آسمان می‌برد، هیجان‌انگیز است.

به‌ویژه وقتي بدانید آرزویتان، هم‌پرواز صد‌ها آرزوی دیگر است، اما کسی به فکرعاقبت این فانوس‌ها نیست. این‌که آرزویتان کجا به زمین خواهد نشست و چه خواهد شد.

پرواز اين فانوس‌ها تا وقتی ادامه دارد که مشعلشان روشن باشد. گاهی پس از فرود فانوس، مشعل هم‌چنان گرم است یا وزش باد سبب مي‌شود كاغذ فانوس آتش بگيرد و آتش سوزی‌های گسترده اتفاق بيفتد.

کاغذ تجزیه‌پذیراست، اما فانوس‌ها فقط از کاغذ نیست و در آن میله‌های فلزی هم به كار رفته و در زمان فرود ممكن است بعضي ازجانوران مثل پرندگان و لاک‌پشت‌ها آن را به اشتباه ببلعند و در ‌‌نهایت به دلیل خفگی تلف شوند. مرگ جانوری به خاطر آرزویمان دلخراش نیست؟

 روشن‌كردن اين فانوس‌ها در بعضي از كشورها به دليل خطرات محيط‌زيستي و ايجاد آتش‌سوزي ممنوع است.

چهارشنبه‌سوري نزديك است. به خاطر داشته باشید که هنگام روشن کردن آرزوی خود، آرزوی دیگران را نسوزانید.

منبع: ويكي‌پدياي فارسي

 فریدا زینالی، 15ساله

خبرنگار افتخاري از تبریز

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 189 تاريخ : دوشنبه 17 اسفند 1394 ساعت: 18:20

از من به تو گفتن

هرس‌کردن درخت شعر

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - می‌دانی...
سال‌هاست که از رفتنت می‌گذرد
با این همه
هنوز هم گاه‌گاهی دلم بدجور هوای بودنت را می‌کند

راستش، از تو چه پنهان

هنوز هم پاييزهايم را

با صداي خنده‌هايت مي‌گذرانم

راستي

پيش خدا جايت خيلي خوب است، مگر نه‌؟

اين شعر را راضيه كرمي برايمان فرستاده. به نظر شما اگر پاك‌كني برداريم و بعضي كلمه‌ها يا سطرهاي آن را پاك كنيم، چه اتفاقي مي‌افتد؟

بياييد بخش‌هايي را كه نقش كليدي ايفا نمي‌كنند، حذف كنيم و كمي عبارت‌ها و شكل سطربندي‌ها را تغيير بدهيم و شعر را دوباره
بخوانيم :

از رفتنت

سال‌ها مي گذرد

هنوز هم

گاهي دلم بدجور هوايت را مي‌كند

از تو چه پنهان

هنوز

پاييزها را با صداي خنده‌هايت مي‌گذرانم

جايت بايد خيلي خوب باشد

پيش خدا

مگر نه؟

اين كار، درست مثل همان هرس‌كردن شاخ و برگ زائد درخت‌ است كه به آن جلوه مي‌بخشد و البته موجب مي‌شود بهتر رشد كند. در شعر هم بايد از كم‌ترين كلمات بيش‌ترين بهره را برد.

هر سطر و هر كلمه بايد درست و دقيق و حساب شده انتخاب شود، آن‌قدر كه اگر قرار باشد آن را برداريم، جاي خالي‌اش مثل دنداني كه افتاده به چشم بيايد.

همين شعري كه از راضيه خوانديم باز هم جاي تغيير و بهتر شدن دارد. مطمئناً او  با سليقه و دقت بيش‌تر، مي‌تواند فضاي شاعرانه‌تري ترسيم كند.

حالا شعري از سارا سليماني :

در درونم گرگي‌‌ست

كه بر سر گردنه ايستاده

دانه‌دانه حرف‌هايم را مي‌درد

نمي‌گذارد اين بره‌هاي نورسيده‌ام

حتي جوان شوند

آهاي كسي براي كمك نيست؟

من دروغگو نيستم

در درونم گرگي‌‌ست

كه منتظر است خواب به چشمانم بيايد

در درونم گرگ خون‌خواري‌‌ست

كه قصد شبيخون دارد

به من

دوچرخه شماره ۸۲۲

عكس: الهه عليرضالو، 17‌ساله از تهران

اين شعر مضمون زيبايي دارد و شروع غيرمنتظره‌اش به اين زيبايي كمك كرده، اما باز هم جاي حذف و تغيير دارد.

در درونم گرگي‌ست

ايستاده بر سرِ گردنه

حرف حرف مي‌درد

كلماتم را

نمي‌گذارد

بره‌هاي نورسيده‌‌ام جوان شوند

در درونم گرگ خون‌خواري‌‌ست

كه قصد شبيخون دارد

همه‌جا را مي‌پايد

منتظر است

خواب به چشمانم بيايد

آهاااااااي...

كسي براي كمك نيست؟

دروغگو نيستم

در درونم گرگي ست...

درست است كه در نهايت ذوق و سليقه‌ي شاعر، تعيين‌كننده‌ي زبان و ساختار شعري است كه مي‌سرايد، اما بهره‌بردن از نظر مخاطب و منتقد، مي‌تواند به شاعر كمك كند تا كشف‌هايش را كامل كند و اثر خود را به شكلي شايسته‌تر ارائه دهد.

اگر شعر سارا را با پيشنهادهاي جديد بخوانيد، متوجه خواهيد شد كه به‌خاطر آوردن كلمه‌ي «مي‌پايد» و هم‌قافيه‌شدن با «بيايد»  و نيز هم‌قافيه‌شدن «نيست» و «گرگي‌ست» در پايان‌بندي شعر، موسيقي شعر پررنگ‌تر شده و لذتي كه از شعر مي‌بريم، دوچندان شده است.

حذف كلمه‌هاي زائد و تغييرات جزئي ديگر را با اصل شعر قياس كنيد و ببينيد چه تأثيري بر ساختار و حال و هواي شعر داشته است.

شعر كوتاهي هم بخوانيد از بهنام عبداللهي از تبريز :

از زمين به تو

راهي نيست

مردم هرچه مي‌گويند

بيراهه هست

فكر شعر خوب است، اما پرداخت آن مي‌تواند شعر را بهتر از اين‌ كند. مهم‌ترين نكته اين‌كه در سطر آخر به جاي كلمه‌ي «هست» بايد «است» به كار ببريم. در سطر سوم هم كلمه‌ي «مردم»، قابل حذف است و نبودنش به معناي شعر لطمه‌اي نمي‌زند و ابهامي ايجاد نمي‌كند. ببينيد :

از زمين

به تو

راهي نيست

هرچه مي‌گويند

بيراهه است

شايد حتي بهتر باشد به جاي كلمه‌ي «مي‌گويند» ، «مي‌بينم» بگذاريم.

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 193 تاريخ : پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 19:40

به مناسبت روز درخت‌كاري

کاری کنیم زمین بی‌درخت نماند

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - اصغر بادپر:
۱۵اسفند روز درخت‌کاری است. در این روز تقریباً در همه‌ی بوستان‌های بزرگ تهران نهال رایگان توزیع می‌شود تا همه بتوانند به درخت‌کاری در فضای خانه یا کوچه‌ی خود بپردازند. فکر کنم ما هم بتوانیم برای این روز، برنامه‌ریزی کنیم تا برای خودمان درختی داشته باشیم؛ یک درخت شخصی.

  • اگر درخت‌ها پا داشتند

1. بعضي‌وقت‌ها از خودم مي‌پرسم اگر درخت‌ها پا داشتند چه‌كار مي‌كردند؟

آيا باز هم در اين شهر دودزده مي‌ماندند و مثل گربه‌ها لابه‌لاي زباله‌ها دنبال غذا مي‌گشتند يا بار سفر مي‌بستند و به جايي مي‌رفتند كه هوايي كم‌دوده‌تر و طبيعتي كم‌زباله‌تر داشته باشند؟

اگر درخت‌ها پا داشتند هروقت تشنه بودند مي‌توانستند حداقل از جوي سيماني آب كه از نزديكي ريشه‌هايشان مي‌گذشت، كمي آب بنوشند. آه اگر درخت‌ها پا داشتند وقتي بي‌دليل برگ‌هايشان را مي‌چيدي، از دست تو فرار مي‌كردند و... فقط حيف كه پايشان در خاك گير كرده است و...

2. آمارهاي جديد مي‌گويند تعداد درخت‌هاي دنيا نصف شده است. اين خبر چندي پيش در رسانه‌ها منتشر شد. خبري كه بر اساس نتایج یک مطالعه‌ي دانشگاهی نشان مي‌دهد كه سالانه 15میلیارد درخت در جهان قطع می‌شوند و تنها 5ميليارد آن دوباره كاشته مي‌شوند و اگر اين روند ادامه پيدا كند تا 300 سال دیگر، همه‌ي درختان کره‌ي زمین از بین می‌روند.

3. شايد من و شما تابه‌حال درختي را قطع نكرده باشيم؛ اما مي‌توانيم درختي بكاريم تا تعداد درخت‌هاي دنيا بيش‌تر شود، يا در واقع سرعت روند كاهش شمار درخت‌ها را كم كنيم تا زمين بي‌درخت نشود.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • اين درخت‌هاي شيك!

بعضي از درخت‌ها، ساكن آپارتمان هستند! نه اين‌كه حياط دوست نداشته باشند؛ اما در تهران زندگي در يك خانه‌ي ويلايي مثل رؤيا شده است.

بعضي از اين درخت‌ها و درختچه‌ها، بر بلنداي برج‌ها زندگي مي‌كنند يا در بالكن‌ها به سر مي‌برند و از صبح تا شب رفت و آمد مردم را در شهر نگاه مي‌كنند.

مي‌دانيم كه به اين‌گونه از درخت‌ها و درختچه‌ها مي‌گويند گونه‌هاي آپارتماني! البته با اين حساب، بايد ديد قبل از اين كه آپارتمان‌ها ساخته شوند اجداد اين‌ها چه‌طور در طبيعت دوام مي‌آوردند؟

اين مدل گياهان، مراقبت‌هاي خاص خودشان را مي‌خواهند. مثلاً بايد پنجره‌ها را باز كرد تا هوای تازه و در نتيجه اکسیژن کافی به گیاه برسد و ساقه‌ي آن قوی‌تر شود.

 اما در همين حال باید گیاه را از وزش مستقیم باد تند مثل باد کولر و کوران حفظ کرد. يا وقتي دمای بیرون اتاق از درون آن کم‌تر است نبايد پنجره را باز كرد؛ چون تغییر ناگهانی درجه‌ي حرارت محیط‌زیست گیاه، باعث ریزش برگ‌های زيرين آن می‌شود.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • كدام درخت شهري؟

حالا كه مي‌خواهيد درخت بكاريد حتماً مي‌دانيد كه هر درختی را نمی‌توان هر‌جایی کاشت!

مهندس مرتضي رستاقي، كارشناس محيط‌زيست در اين‌باره به هفته‌نامه‌ي دوچرخه مي‌گويد: «درخت‌ها یک‌سری نیازهای اکولوژیک دارند. اصولاً برخی گیاهان از نظر دمایی دامنه‌ي خاصی از گرما و يا سرما را تحمل می‌کنند و اين حالت، «دامنه‌‌ي بردباری اکولوژیکی گیاه» نامیده می‌شود.

 بعضی گونه‌ها دامنه‌ي بردباری اکولوژیکی گسترده‌ای دارند و درجاهاي مختلف به حیات خودادامه می‌دهند. اما بعضي‌ گونه‌ها نيازهاي ديگري دارند.

مثلاً از نظر خاك، یک‌سری گیاه‌ها وابسته به خاک‌های آهکی هستند.

نیاز دمایی هم داريم. مثلاً خیلی از گونه‌های درختي را در بندرعباس می‌بینیم که زیبا هستند و در تهران نمی‌توانند زندگی کنند و یا همین‌طور بعضي گياهان نیاز رطوبتی بالایی دارند و نمي‌توانند در هواي خشك به حيات خود ادامه دهند.

برخی گیاهان در برابر آلودگی هوا مقاومت دارند. مثلاً گونه‌ي چنار می‌تواند ماده‌ي آلاینده‌ای مثل سرب را جذب كند و سرب محیط را کاهش دهد.

برخی گیاهان شور پسندند؛ يعني اگر خاک یا آبشان شور باشد كيف مي‌كنند! در خلیج فارس، کمی که از ساحل فاصله می‌گیرید گونه‌هاي درختاني را مي‌بينيد كه فقط در همان منطقه هستند و برعکس مثلاً گیاهی مثل نیشکر به شوری حساس است.»

درهرحال چون گياهان بومي هر منطقه، مقاومت بالايي نسبت به آفات و امراض همان‌جا دارند، بهتر است در منطقه‌ي خودشان كاشته شوند.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • «بنه»، درخت سفر‌كرده‌ي تهران

تهران را چنارستان مي‌ناميدند و معمولاً توت و چنار را درخت بومي تهران مي‌دانيم؛ اما مهندس مرتضي ابراهيمي رستاقي،‌ عضو وابسته‌ي شوراي عالي سازمان جنگل‌ها و مراتع، براي ما از يك درخت بومي فراموش‌شده در تهران مي‌گويد:

«یک نوع پسته‌ي وحشی به نام «بنه»، گونه‌ي بومی منطقه‌ي خشك تهران است. اما با ساخت و سازهایی که در اين شهر شده انواع گونه‌های بومی از بین رفتند؛ گونه‌هایی که الآن در تهران هستند، غیربومی‌اند اما خواهش‌های اکولوژیکی‌شان با تهران هماهنگی دارد.»

اگر دوست داشتيد اين گونه‌ي بومي تهران را ببينيد هنوز در جاجرود، حدود 200 هکتار «بنه» داریم. در منطقه‌ي خجیر در شرق تهران هم بنه‌ها هنوز سرپا هستند.

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 189 تاريخ : پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 19:40

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - این‌روزها روزهای خانه‌تکانی است. معلوم است که در هرخانه‌ای، در هرانباری ممکن است کلی اسباب و اثاثیه‌ی بی‌استفاده باشد. «دومین جشنواره‌ی دوباره بسازیم!» را مرکز آموزش تخصصی و نمایشگاه دائمی سازمان مدیریت پسماند به‌منظور احیای اشیاء دور‌ریز برگزار می‌کند.

به گزارش هفته‌نامه‌ي دوچرخه و به نقل از روابط‌عمومي سازمان مديريت پسماند، امسال دومين دوره‌ي جشنواره‌ي دوباره بسازيم، از 15 تا 19اسفند برگزار مي‌شود.

نوجوانان و خانواده‌ها مي‌توانند در اين‌روزها كه همه در فكر خانه‌تكاني هستند سري به انبارها بزنند و ببينند چه وسيله‌ي كهنه‌اي دارند كه بشود دوباره آن را با رنگ‌آميزي يا پتينه قابل استفاده كرد.

اين كار براي اين است كه به شهروندان آموزش داده شود تا ميزان دورريزها را كم كنند. دانش‌آموزاني هم كه در اين مدت براي بازديد از اين مركز مي‌آيند مي‌توانند با آوردن وسايل دورريز خانه نحوه‌ي احياي اين وسيله‌ها را به‌طور مستقيم فرا بگيرند.

مركز تخصصي آموزش و مديريت پسماند در خيابان آيت‌الله كاشاني، بلوار ابوذر، خيابان مهرداد قرار دارد.

دوچرخه شماره ۸۲۴

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 19:40

به مناسبت روز درخت‌كاري

کاری کنیم زمین بی‌درخت نماند

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - اصغر بادپر:
۱۵اسفند روز درخت‌کاری است. در این روز تقریباً در همه‌ی بوستان‌های بزرگ تهران نهال رایگان توزیع می‌شود تا همه بتوانند به درخت‌کاری در فضای خانه یا کوچه‌ی خود بپردازند. فکر کنم ما هم بتوانیم برای این روز، برنامه‌ریزی کنیم تا برای خودمان درختی داشته باشیم؛ یک درخت شخصی.

  • اگر درخت‌ها پا داشتند

1. بعضي‌وقت‌ها از خودم مي‌پرسم اگر درخت‌ها پا داشتند چه‌كار مي‌كردند؟

آيا باز هم در اين شهر دودزده مي‌ماندند و مثل گربه‌ها لابه‌لاي زباله‌ها دنبال غذا مي‌گشتند يا بار سفر مي‌بستند و به جايي مي‌رفتند كه هوايي كم‌دوده‌تر و طبيعتي كم‌زباله‌تر داشته باشند؟

اگر درخت‌ها پا داشتند هروقت تشنه بودند مي‌توانستند حداقل از جوي سيماني آب كه از نزديكي ريشه‌هايشان مي‌گذشت، كمي آب بنوشند. آه اگر درخت‌ها پا داشتند وقتي بي‌دليل برگ‌هايشان را مي‌چيدي، از دست تو فرار مي‌كردند و... فقط حيف كه پايشان در خاك گير كرده است و...

2. آمارهاي جديد مي‌گويند تعداد درخت‌هاي دنيا نصف شده است. اين خبر چندي پيش در رسانه‌ها منتشر شد. خبري كه بر اساس نتایج یک مطالعه‌ي دانشگاهی نشان مي‌دهد كه سالانه 15میلیارد درخت در جهان قطع می‌شوند و تنها 5ميليارد آن دوباره كاشته مي‌شوند و اگر اين روند ادامه پيدا كند تا 300 سال دیگر، همه‌ي درختان کره‌ي زمین از بین می‌روند.

3. شايد من و شما تابه‌حال درختي را قطع نكرده باشيم؛ اما مي‌توانيم درختي بكاريم تا تعداد درخت‌هاي دنيا بيش‌تر شود، يا در واقع سرعت روند كاهش شمار درخت‌ها را كم كنيم تا زمين بي‌درخت نشود.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • اين درخت‌هاي شيك!

بعضي از درخت‌ها، ساكن آپارتمان هستند! نه اين‌كه حياط دوست نداشته باشند؛ اما در تهران زندگي در يك خانه‌ي ويلايي مثل رؤيا شده است.

بعضي از اين درخت‌ها و درختچه‌ها، بر بلنداي برج‌ها زندگي مي‌كنند يا در بالكن‌ها به سر مي‌برند و از صبح تا شب رفت و آمد مردم را در شهر نگاه مي‌كنند.

مي‌دانيم كه به اين‌گونه از درخت‌ها و درختچه‌ها مي‌گويند گونه‌هاي آپارتماني! البته با اين حساب، بايد ديد قبل از اين كه آپارتمان‌ها ساخته شوند اجداد اين‌ها چه‌طور در طبيعت دوام مي‌آوردند؟

اين مدل گياهان، مراقبت‌هاي خاص خودشان را مي‌خواهند. مثلاً بايد پنجره‌ها را باز كرد تا هوای تازه و در نتيجه اکسیژن کافی به گیاه برسد و ساقه‌ي آن قوی‌تر شود.

 اما در همين حال باید گیاه را از وزش مستقیم باد تند مثل باد کولر و کوران حفظ کرد. يا وقتي دمای بیرون اتاق از درون آن کم‌تر است نبايد پنجره را باز كرد؛ چون تغییر ناگهانی درجه‌ي حرارت محیط‌زیست گیاه، باعث ریزش برگ‌های زيرين آن می‌شود.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • كدام درخت شهري؟

حالا كه مي‌خواهيد درخت بكاريد حتماً مي‌دانيد كه هر درختی را نمی‌توان هر‌جایی کاشت!

مهندس مرتضي رستاقي، كارشناس محيط‌زيست در اين‌باره به هفته‌نامه‌ي دوچرخه مي‌گويد: «درخت‌ها یک‌سری نیازهای اکولوژیک دارند. اصولاً برخی گیاهان از نظر دمایی دامنه‌ي خاصی از گرما و يا سرما را تحمل می‌کنند و اين حالت، «دامنه‌‌ي بردباری اکولوژیکی گیاه» نامیده می‌شود.

 بعضی گونه‌ها دامنه‌ي بردباری اکولوژیکی گسترده‌ای دارند و درجاهاي مختلف به حیات خودادامه می‌دهند. اما بعضي‌ گونه‌ها نيازهاي ديگري دارند.

مثلاً از نظر خاك، یک‌سری گیاه‌ها وابسته به خاک‌های آهکی هستند.

نیاز دمایی هم داريم. مثلاً خیلی از گونه‌های درختي را در بندرعباس می‌بینیم که زیبا هستند و در تهران نمی‌توانند زندگی کنند و یا همین‌طور بعضي گياهان نیاز رطوبتی بالایی دارند و نمي‌توانند در هواي خشك به حيات خود ادامه دهند.

برخی گیاهان در برابر آلودگی هوا مقاومت دارند. مثلاً گونه‌ي چنار می‌تواند ماده‌ي آلاینده‌ای مثل سرب را جذب كند و سرب محیط را کاهش دهد.

برخی گیاهان شور پسندند؛ يعني اگر خاک یا آبشان شور باشد كيف مي‌كنند! در خلیج فارس، کمی که از ساحل فاصله می‌گیرید گونه‌هاي درختاني را مي‌بينيد كه فقط در همان منطقه هستند و برعکس مثلاً گیاهی مثل نیشکر به شوری حساس است.»

درهرحال چون گياهان بومي هر منطقه، مقاومت بالايي نسبت به آفات و امراض همان‌جا دارند، بهتر است در منطقه‌ي خودشان كاشته شوند.

دوچرخه شماره ۸۲۴

  • «بنه»، درخت سفر‌كرده‌ي تهران

تهران را چنارستان مي‌ناميدند و معمولاً توت و چنار را درخت بومي تهران مي‌دانيم؛ اما مهندس مرتضي ابراهيمي رستاقي،‌ عضو وابسته‌ي شوراي عالي سازمان جنگل‌ها و مراتع، براي ما از يك درخت بومي فراموش‌شده در تهران مي‌گويد:

«یک نوع پسته‌ي وحشی به نام «بنه»، گونه‌ي بومی منطقه‌ي خشك تهران است. اما با ساخت و سازهایی که در اين شهر شده انواع گونه‌های بومی از بین رفتند؛ گونه‌هایی که الآن در تهران هستند، غیربومی‌اند اما خواهش‌های اکولوژیکی‌شان با تهران هماهنگی دارد.»

اگر دوست داشتيد اين گونه‌ي بومي تهران را ببينيد هنوز در جاجرود، حدود 200 هکتار «بنه» داریم. در منطقه‌ي خجیر در شرق تهران هم بنه‌ها هنوز سرپا هستند.

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 195 تاريخ : پنجشنبه 13 اسفند 1394 ساعت: 9:15

پسكوچه

دو شعر از مریم زندی

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - از اول فروردین/
تا آخر اسفندی/
هم دوری و نزدیکی/
هم گریه و لبخندی

يك راهِ مه‌آلودي

تنهايم و تنهايي

دنبالِ تو مي‌گردم

حس مي‌كنم اين‌جايي

*

جا مانده از اين دوري

يك دلهره‌ي مبهم

دلتنگم و مي‌داني

دلتنگي و مي‌دانم

دوچرخه شماره ۸۲۲

  • خط فاصله

جاده‌ها پر از عبور

       شوق و شور

جاده‌ها پر از شلوغي و سفر

                      پر از خطر

جاده‌ها چه قدر خسته‌اند

جاده‌ها شبيه خطِ فاصله‌

         بين ِ شهرها نشسته‌اند

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 364 تاريخ : جمعه 7 اسفند 1394 ساعت: 16:40

يك جرعه كتاب

سفر به طهران

کودک و نوجوان > آثار نوجوانان - اما خانجونم با اون گیس‌های سفید و صورت قشنگ چین‌دارش، نه گوش به قسم‌های آب‌دوغ‌خیاری ما بچه‌ها داشت، نه خوش و بش و تعارف بزرگ‌ترها رو جدی می‌گرفت.

واسه‌ي همین هم بود که یه روز جمعه، همه رو محض ناهار دور هم جمع کرد و توي سفره‌ی خوش‌نقشش، آلبالوپلوی سرخ و مسقطی زعفرونی زرد و سبزی و تربچه‌ی سبز گذاشت و شله‌زرد خوش‌رنگ و شربت تخم‌شربتی و چایی قندپهلو تعارفمون کرد که هم پروار بشیم، هم خلقتیِ خدا، نطقمون عین ویلون‌زن بازار کورِ کور بشه.

پهن‌شدن چنین سفره‌ای را در حیاطی که وسط  آن حوض فیروزه‌ای  است، می‌توان در جای‌جای کتاب «خانجون و خواب شمرون» تجربه کرد.

راوی کتاب، میرزابالا (بهزاد)، نوه‌ی خانجون است و حوادث شیرین و تلخی را که در خانه‌ی خانجون رخ می‌دهد، روايت می‌کند. با خواندن این کتاب سفر کنید به تهران قدیم...

خانجون و خواب شمرون

نویسنده: شرمین نادری

ناشر: حوض نقره

هانيه راعي،14‌ساله

خبرنگار افتخاري از دماوند

دوچرخه شماره ۸۲۲

- - , .

مراقبت از کودک...
ما را در سایت مراقبت از کودک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد رضا جوادیان koodakan بازدید : 191 تاريخ : جمعه 7 اسفند 1394 ساعت: 16:40